اندازه گیری قطر زمین توسط اراتوستن
اراتوستن ، نخستین کسی بود که اندازه زمین را محاسبه کرد. او می دانست که در اواسط ظهر تابستان نور خورشید در شهر سین (Syene) ،(که امروزه به نام اسوان خوانده می شود) ، بطور قائم درون چاه عمیقی که در آن شهر وجود داشت میتابد و ته چاه روشن است، در صورتی که در همان ساعت و در شهر اسکندریه که به فاصله تقریبی۷۷۲کیلومتر از سین قرار داشت، امتداد شاغولی دارای سایه است. او بعد از اندازه گیری متوجه شد که در این نقطه آفتاب با امتداد شاقولی زاویه۲ /۷درجه تشکیل میدهد. این زاویه برابر است با یک پنجاهم کمان یک دایره (که ۳۶۰ درجه می باشد). او با استفاده از روابط ساده هندسی توانست محیط و قطر کره زمین را به شرح زیر محاسبه کند:
۵۰ = ۲/۷ : ۳۶۰
)محیط زمین) کیلومتر ۳۸۶۰۰ = ۵۰ ۷۷۲X
) قطر زمین) کیلو متر ۱۲۲۹۳ = ۱۴/۳ :۳۸۶۰۰
نتایج او به اعداد مورد قبول امروزی بسیار نزدیک است. اراتوستن در اندازهگیری خود از یک واحد قدیمی طول به نام "استادیوم" استفاده کرد. این واحد با واحدهای متداول امروزی همسان نیست ولی میتوان آن را حدود 185متر در نظر گرفت.
دلایل کمی دقت:
اختلاف در محاسبه اراتوستن با اندازه واقعی به دلایلی چند از جمله موارد زیر می باشد:
۱- اندازه گیری فاصله بین دوشهر با دقت انجام نشده بود (چون به وسیله کاروان شتر انجام گرفته بود)
۲- وسیله و ابزار دقیق اندازه گیری زاویه وجود نداشت.
۳- شهر اسکندریه و اسوان در روی یک نصف النهار نیستند.
۴- شکل واقعی زمین کروی نبوده ، بلکه یک شبه بیضی می باشد.
امروزه اندازه گیری های دقیق نشان میدهد که قطر استوایی زمین 43 کیلومتر از قطر قطبی آن بیشتر است. در واقع ، قطر استوایی زمین 12756 کیلومتر و قطر قطبی آن 12713 کیلومتر است.
اندازه گیری های دقیق تر:
پس از اراتوستن ، دانشمند دیگری به نام پوسید و نیومن ( 135_51 قبل از میلاد) محیط زمین را محاسبه کرد. بدین طریق که این دانشمند متوجه شد ستاره کانوپوس در هنگام غروب در افق شهر رودس مشاهده می گردد در صورتی که همین ستاره در اسکندریه در همان هنگام با افق زاویه 7.5 درجه می سازد . در نتیجه محیط کره زمین را 44400 کیلومتر محاسبه کرد که با مقدار واقعی آن 11 درصد اختلاف دارد . دلایل این اختلاف نیز مانند دلایل روشن اراتوستن می باشد. ولی اولین اندازه گیری دقیق (تقریبا دقیق)شعاع زمین در سال 1535 میلادی توسط یک دانشمند و طبیب فرانسوی به نام فرنل انجام گرفت که محیط زمین 40044 کیلومتر حاصل شد که اختلاف آن با مقدار حقیقی یک در هزار بوده و سپس پیکارد با استفاده از روش مثلث بندی ، پیرامون زمین را 40036 کیلومتر محاسبه کرد.
کردوانی: دریاچه ارومیه را خشک کنیم!
کردوانی با اشاره به این موضوع که در علم اکولوژی هر موجود زندهای روزی خواهد مرد، خاطر نشان کرد: ما دریاچه ارومیه را کشتهایم و هماکنون نیز چارهای برای دوباره زندهکردن آن نداریم، اما میتوانیم از آسیب بیشتر محیط زیست و زمینهای کشاورزی جلوگیری کنیم. باید نمک این دریاچه را هرچه زودتر برداشت کرد تا بیش از این به آبهای زیرزمینی ضرر نزند، ضمن اینکه نمک این دریاچه با سایر نمکها متفاوت است و میتواند در صنایع مختلف مانند تولید خمیردندان مورد استفاده قرار بگیرد. / پدر علم کویرشناسی ایران با اشاره به اینکه وضعیت این دریاچه به اقتصاد ارومیه ضرر زده است، اما نباید اجازه داد که این ضرر به سایر مناطق نیز برسد، اظهار کرد: آذربایجان میتواند از وضعیت فعلی استفاده کند به شرط اینکه نمکها برداشت شود و سطح دریاچه با شن و ماسه پر شود تا سبزشدن سطح آن از ایجاد گردوغبار و فرستادن باد گرم به شهرهای اطراف جلوگیری کند. ضمن اینکه میتوان از این منطقه یک پارک توریستی بزرگ ساخت، میتوان از حاشیهی آن برای کشت پسته کمک گرفت چرا که هماکنون به دلیل شوری آب شهرستانهای تکاب، بناب و بسیاری از شهرها و روستاهای اطراف امکان کشاورزی را از دست دادهاند اما کشت پسته در این زمینهای شور امکانپذیر است ضمن اینکه رهاورد مالی خوبی برای مردم خواهد داشت.
علی رغم آنکه بیشتر مسوولان و فعالان محیط زیست به فکر بازگرداندن آب به دریاچه ارومیه و دوباره زنده کردن آن هستند، پدر علم کویرشناسی ایران، خشک شدن این دریاچه را در شرایط فعلی به نفع مردم و محیط زیست منطقه میداند و معتقد است: در شرایطی که دریاچه ارومیه را کشتهایم و چارهای برای دوباره زندهکردن آن نداریم، لااقل میتوانیم از آسیب بیشتر به محیط زیست و زمینهای کشاورزی جلوگیری کنیم.
رنگین کمان خوابیده
بیشتر رنگین کمان ها در بالای آسمان دیده می شوند ولی در ۲۷ اکتبر، استفان الیف از پونت آرناس شیلی، تصویر رنگین کمانی را ثبت کرد که به نظر می رسید به زمین چسبیده:
وی می گوید: «ابرهای پراکنده ی بارانزا پایین رفته و روی تپه های پشت
شهر بودند که این رنگین کمانِ پایینِ شگفت انگیز نمایان شد.» "رنگین کمان های پایین" گرچه به ندرت دیده می شوند ولی در حقیقت
پدیده هایی کاملن معمولیند. هر گاه خورشید در نقطه ی بالایی از آسمان باشد و بر
قطره های باران بتابد، این رنگین کمان ها پدید می آیند. کارشناس نورشناسی جوی لس کاولی در این باره توضیح می دهد: «همیشه
خورشید و مرکز یک رنگین کمان در دو سوی مخالف آسمان قرار دارند. بنابراین هرگاه
خورشید بالا باشد، رنگین کمان پایین می آید. در واقع با بالا رفتن خورشید در
آسمان، رنگین کمان هم پایین می رود - گاهی وقت ها صاف به درون دریا فرو می رود.» به هنگام طلوع یا غروب آفتاب، مرکز رنگین کمان که نقطه ی پادخورشید
(ضدخورشید) است، در افق مخالف خورشید جای میگیرد. در این هنگام رنگین کمان به شکل
یک نیم دایره در آسمان دیده می شود. با بالا رفتن خورشید در آسمان، مرکز رنگین کمان هم پایین می رود تا
این که وقتی خورشید به ۴۲ درجه در آسمان می
رسد، تنها نوک کمان در افق دیده خواهد شد. [خورشید که به ۴۵ درجه ی آسمان برسد
دیگر رنگین کمان در آن ناحیه دیده نمی شود] اگر در نقطه ای بلندتر از زمین، مانند کوه و تپه و یا در هواپیما
باشید، دایره ی رنگین کمان را کامل تر از نیم دایره بر پس زمینهای از سطح زمین یا
ابرهای تیره خواهید دید
این عکس چگونه گرفته شده است؟
معمولا عکس های شاتل در فضا از درون ایستگاه فضایی گرفته می شوند و عکس های ایستگاه نیز از درون شاتل. پس چطور ممکن است هم زمان عکسی از هر دو این ها در فضا گرفته شود؟
پاسخ اینست که در طی سفر پایانی شاتل فضایی اندیور به ایستگاه فضایی یک فضاپیمای باری از ایستگاه جدا شد و فضانوردان سرنشین آن، رشته عکس هایی کمیاب را ثبت کردند. این فضاپیمای باری، فضاپیمای روسی سایوز TMA-20 بود که همان روز و پس از گرفتن عکس ها در قزاقستان به زمین نشست.
تصویر دیدنی بالا به خوبی اندازه ی ایستگاه و شاتلی که کنارش پهلو گرفته را نسبت به یکدیگر نشان می دهد. بسیار پایین تر از آن ها هم ابرهای زمین بر فراز یک دریای آبی دیده می شوند.
چه بر سر خورشید آمده؟
گاه به نظر می رسد خورشید را از پشت یک عدسی بزرگ می بینیم. البته در مورد آنچه در این تصویر دیده می شود، سر و کار ما با میلیون ها عدسی است: بلورهای یخ.
وقتی آب در لایه های بالایی جو یخ می زند، ممکن است بلورهای کوچک، تخت و شش ضلعی یخ تشکیل شوند. این بلورها در زمان حرکتشان به سمت زمین، بیشتر، روی تختشان همراستا و موازی با زمین قرار می گیرد. یک بیننده در زمان نزدیک به طلوع یا غروب خورشید ممکن است از درون همان صفحه ای که بسیاری از این بلورها در آنند بگذرد. در چنین وضعیتی هر بلور می تواند مانند یک عدسی مینیاتوری رفتار کرده و با شکستن و برگرداندن نور خورشید به سمت ما، پدیده ای شبیه به parhelia ایجاد کند. parhelia اصطلاح فنیِ «هاله» یا «خورشید دروغین» (sundog) است.
این تصویر سال گذشته در استکهلم سوئد گرفته شد. در میانه ی تصویر، خورشید را می بینیم، در حالی که دو هاله ی درخشان نیز در چپ و راست آن دیده می شوند. همچنین هاله ی درخشانِ 22 درجه را می بینیم که درست مثل هاله ی نادر و کم نورتر 46 درجه، در اثر بازتاب نور توسط بلورهای یخ موجود در جو پدید آمده است.
برای دریافت اسامی لطفا " ابنجا را کلیک کنید
برای دریافت طرح درس سالانه جغرافیای عمومی لطفا" اینجا را کلیک کنید .